تفاوت اهداف کلی، استانداردها و اهداف اختصاصی
واژههای اهداف کلی، استانداردها و اهداف اختصاصی اغلب بدون تشخیص معنای متفاوت اما مرتبط به هم، به جای هم استفاده میشود. اهداف کلی، بیان کلی از ارزشهای ما است که به ما حس هدایت میدهد. آنها به اندازه کافی گسترده نوشته شدهاند تا برای تعداد زیادی از افراد مانند معلمان، مدیران مدرسه، والدین و مالیات دهندگان ایالات متحده قابل قبول باشد. هنگامی که قانونگذاران ایالتی، سرپرست مدرسه یا مدیر، اظهار میکند که ضروری است که مدارس «وقت خود را صرف آموزش علوم ابتدایی در مدرسه کنند»، «مهارتهای حل مسئله و تصمیمگیری دانشآموزان دبیرستان را بهبود ببخشند» یا «ادغام فنآوری و یادگیری مبتنی بر وب در کلاس درس را بهبود ببخشند»، آنها، اهداف کلی را برای رسیدن به آن اهداف تعیین میکنند.
استانداردها از اهداف کلی به دست میآیند و به طور دقیق تر مشخص میکند چه چیزی باید انجام شود و چه کسی باید به منظور دستیابی به اهداف آن را انجام دهد. استانداردها، اهداف کلی را از دیدگاه معلم، دانشآموز یا مدرسه بیان میکند و مشخص میکند که چه چیزی معلمان باید آموزش دهند، دانشآموزان چه چیزی باید یاد بگیرند، و مدارس چه چیزی باید انجام دهند. همچنین استانداردها میتواند در معلمان، دانشآموزان و مدارس ایجاد انگیزه کنند تا آنها بطور فعالانه متعهد شوند و به اهداف خود برسند.
اگرچه استانداردها و اهداف کلی، میتواند به سئوال «چرا من این را آموزش میدهم» پاسخ دهد، اما نمیتواند پاسخ قانع کنندهای ارائه کند که چه چیزی یا چگونه آموزش خواهید داد. برای دستیابی به اهداف یا تعیین زمان دستیابی به آنها، اهداف کلی و استانداردها در جهت تعیین استراتژیهای کلاس درس راهنمایی اندکی میکنند. برای پاسخگویی رضایتبخش به این سئوالات، مستلزم آن است که اهداف اختصاصی واحد و درس را فراهم کنید که اهداف خاص مورد نیاز، شرایطی که رفتارها باید نشان داده شوند، و سطح مهارتی تهیه کنید که در آن، رفتارها بر اساس تاریخچه یادگیری، تواناییها، و سطح فعلی درک یادگیرندگان خود انجام میشود. مثالهای جدول زیر، نیات و تمایز بین اهداف کلی، استانداردها و اهداف اختصاصی را نشان میدهد.
تفاوت بین اهداف کلی، استانداردها و اهداف اختصاصی |
||
اهداف کلی |
استانداردها |
اهداف اختصاصی |
بیان ارزشهایی که به ما حس جهت میدهد. |
شناسایی آنچه آموخته میشود، انرژی و انگیزه میدهد. |
رفتار خاصی را بیان میکند که باید بدست آورید، شرایطی که طی آن رفتار باید نشان داده شود، و سطح مهارتی که در آن رفتار باید انجام شود. |
مثالها |
مثالها |
مثالها |
1. هر شهروند، باید برای کار در جهان فنی آماده باشد. |
1. دانشآموزان باید استفاده از کامپیوتر در خانه و در محل کار را درک کنند. |
1. دانشآموزان به انتخاب خود، با استفاده از نرم افزار پردازش، نسخه خطی ویرایش شده دو صفحه بدون خطا در 15 دقیقه یا کمتر تولید خواهند کرد. |
2. هر بزرگسال باید باسواد باشد. |
2. دانشآموزان باید به اندازه کافی قادر به خواندن و نوشتن باشند که بتوانند استخدام شوند. |
2. دانشآموزان در پایان کلاس 12، قادر به نوشتن یک مقاله 500 کلمه با کمتر از دو خطای گرامری و نقطه گذاری خواهند بود. |
3. هر ایرانی باید بتواند به عنوان یک شهروند آگاه در یک دموکراسی رأی بدهد. |
3. دانشآموزان باید بدانند که چگونه یک نامزد را انتخاب، و در انتخابات شرکت کنند. |
3. دانشآموزان در پایان واحد درجه هشتم، در انتخابات شرکت کرده، یک نامزد را انتخاب کرده و دلایل انتخاب خود در ارائه میدهند. |